حسی که با دنیا نمیشه عوض کرد لقمه گرفتن دخملی واسم تا خوب شم
بعد رفتن مهمونام معده درد گرفتم حتی نتونستم خونه رو جمع و جور کنم تا اینکه نصف شب گلاب به روتون بالا آوردم بهتر شدم ولی خب هنوز خوب نشدم دارز کشیدم نرجس خانوم من برام لقمه نون پنیر میگیره بخورم تا خوب شم
بعد از ظهری هم تو ماشین بودیم حالم زیاد خوب نبود بعد که یکم بهتر شدم و حرف زدم گفتی مامان خوب شدی ؟ گفتم آره خیلی ذوق کردی و پریدی تو بغلم 😍
دختر داشتن نعمتیه که خدا نصیب ما هم کرده
مهربونیات زیاده گلم قربون دل مهربونت برم من 😘
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی