نرجس خانومنرجس خانوم، تا این لحظه: 6 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

من و نرجس بانو

چهارشنبه 28 فروردین 98 ساعت 13:45

1398/4/28 17:52
288 بازدید
اشتراک گذاری

یه روز که نزدیک اومدن بابا بود تو خونه تو دیگه حوصلت سر رفته بود و بهونه ی بابا رو میگرفتی رفتی خودت شلوارتو برعکسی پوشیدی گفتی بریم بابادون ( بابا جون ) بهت گفتم کفش نداری که دخترم رفتی کفشاتو از تو جاکفشی آوردی و به سبک خودت پوشیدی  😂 ( اون لنکه کفش که درست پوشیدی خودم پات کردم ) بعدش رفتی دم در و در میزدی و میگفتی یا الله باز کن بابایی که بابات از پشت درو برات باز کنه  😊😊😊😘😘😘😘

اینجا هم شلوارتو درست پات کردم کفشاتم پات کردم اومدیم بیرون پیشواز بابا 👇👇👇

چقدم خوشحال بودی که میتونستی بازم دست تو خاک بیاری و سنگریزه جمع کنی به بابات زنگ زدم گفت دیر میاد واسه همین زودی رفتیم بالا  😄

 

پسندها (5)

نظرات (4)


28 تیر 98 21:05
عزیزم
خداحافظت باشه 💐 گل 👧 دختر
مامان نرجس خانوم
پاسخ
قربونت عزیزم 😘😘😘😘 ❤❤❤
✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿
29 تیر 98 1:03
ای جانمممم😍😍
مامان نرجس خانوم
پاسخ
مرسی گلم 😘😘😘
❤️Maman juni❤️Maman juni
29 تیر 98 4:07
😍چه دختري 
مامان نرجس خانوم
پاسخ
💗💗💗 قربون شما 😘
✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)
29 تیر 98 9:39
جااانم گل دختر شیرین و شیطون😘
مامان نرجس خانوم
پاسخ
💐💐💐