پیشرفتهای هیجده ماهگی
واقعا حق داشتم چند ماه قبل تب واکسن هیجده ماهگیتو داشته باشم خیلی خیلی اذیت شدی خیلی تب داشتی یهو سرتو میچرخوندی و میلرزیدی ترسیدم تشنج کنی بردمت دکتر گف طبیعیه و شیاف و شربت استامینوفن داد که شیافت کردم تبت اومد پایین و خدارو شکر خوابیدی ولی مکافات من و بابات از فرداش شروع شد . بعد واکسن فقط میگفتی ناخام یا نِیخام کلا هیچی رو حتی می می مامانو نمیخواستی فرصت خوبی بود که از شیر بگیرمت ولی به زور بهت شیر میدادم آخه شیر پاستوریزه رو اصلا دوست نداری واسه همین اصلا قصد ندارم کمتر از دو سالگی از شیر بگیرمت ولی با این حال خودتو ننداختی شیطونیات سرجاش بود لنگان لنگان شیطونی میکردی 😊
جای واکسنت هنوز کبود و سفته 😖
کلمات جدیدی که تو این ماه یاد گرفتی 👇👇👇
توی فرهنگ لغت دخترم شلوار بندری فقط شلواره
لَن شو یا بن شو یعنی بلند شو البته بعضی وقتا هم.میگی مَ شو
کِــــــــــــلید (کسره رو خیلی میکشی ) یعنی کلید
بلو یعنی برو
می می میخولم
می میخوام یعنی می می میخوام
آب میخولم
باژی یعنی بازی
شولاب یعنی جوراب
شَلاب یا شَلا یعنی شلوار
و همچنان آب بازی و تاب تاب عباسی یکیه و میگی اَبازی
دشویی یعنی دستشویی
اَموم:حموم
اوایل به گوشی قشنگ میگفتی گوشی ولی الان میگی گیشی
مبل و مهر هر دو مُل
بالا ، بشین، نشین، باشه، پاشو
صَ کُ یعنی صبر کن
بَشه یعنی بسه
سی شده یعنی چی شده
سوک یعنی سوخت
هیشی یعنی هیچی
نَنوو یعنی ممنون
گِــلیه یعنی گریه
ری - ریکِّت یعنی ریخت
جهتارو میشناسی ( بالا ، پایین ، پشت ، جلو ، عقب )
اجزای بدنت رو که هم میگی هم میشناسی ( چشم، گوش ، دست، پا، مو)
اجزای بدنت رو که میشناسی : دهان ، بینی، پیشونی، شکم بعضی وقتا هم ابرو
به ابرو میگی اَربو
یه عروسک داری سبز رنگه اسمشو گذاشتیم سبزک بهش میگی سَزَ
پامونو قلقلک میدی میگی گِلی گِلی ما هم به زورم که شده باید بخندیم یا هم اینکه ادای خنده رو در بیاریم که از اداهای خودمونم که شده واقعنی خندمون.میاد
خلاصه اینکه در طول روز کلی با هم.میخندیم شدی بمب انرژی خونه ما . 💖
دیگه یادم نمیاد کلماتو ولی خب بعد همش میگم اینو ننوشتم برات اونو ننوشتم برات 😁
اینم بگم هر چقد پیش خودمون حرف میزنی جای دیگه ساکت و آرومی فقط نگاه میکنی و غریبی میکنی
امشبم که آخر شب هر کاری میکردیم نمیخوابیدی آخرش گفتم سبزک خوابش میاد داره گریه میکنه خوابش کن رفتی برداشتیش اولش نازش کردی گفتم گریه میکنه می می میخواد خوابش میاد براش لالایی بخون اول پای سبزک رو گرفتی قلقک دادی و میگفتی گِلی گِلی تا بخنده ( البته من جای سبزک میخندیدم ) بعدش که سبزک خندید بهش می می دادی و لالایی خوندی براش تا خوابید
شاید واسه اینکه خودتو اگه گریه کنی به خواسته ات نمیرسی اول باید بخندی بازی کنی بعد اگه درخواستی که داشتی معقول بوده برات انجامش میدیم یا شاید هم واقعا دوست نداشتی سبزک گریه کنه و میخواستی فقط همیشه شاد و خوشحال باشه
💛 خوشبختی یعنی همین که من تو و باباجونت رو کنارم دارم 💛
عکسای این ماه هم بعدا میزارم الان واقعا دیر وقته منم خیلی خسته ام