دختر کتاب خونم
اولین کتابخونه رفتن دخترم با باباجون 👆👆👆
قربون دختر کتاب خونم برم من 😘
آقای کتابدار همین کتاب رو که داری میخونی به خودت داده بود ظاهرا جز آرشیو مطبوعاتشون بوده
البته تا اومدی خونه گیر دادی بخونم واست منم همینطوری که میخوندم توجهت به دایره های تو خالی بالای صفحه جلب شد و هی باهاشون ور رفتی تا بالاخره چند ورق رو با هم گرفتی و پاره کردی
خیلی حیف شد شعرای خیلی خوب و جالبی داشت
بعدشم رفتیم خونه خاله طاهره اینا
مثلا ژست گرفتی عکستو بگیریم 😄
اینم از آخر شب که گیر داده بودی جواربتو پای باباجون کنی 😄😍😍
👇👇👇👇
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی