واقعا حق داشتم چند ماه قبل تب واکسن هیجده ماهگیتو داشته باشم خیلی خیلی اذیت شدی خیلی تب داشتی یهو سرتو میچرخوندی و میلرزیدی ترسیدم تشنج کنی بردمت دکتر گف طبیعیه و شیاف و شربت استامینوفن داد که شیافت کردم تبت اومد پایین و خدارو شکر خوابیدی ولی مکافات من و بابات از فرداش شروع شد . بعد واکسن فقط میگفتی ناخام یا نِیخام کلا هیچی رو حتی می می مامانو نمیخواستی فرصت خوبی بود که از شیر بگیرمت ولی به زور بهت شیر میدادم آخه شیر پاستوریزه رو اصلا دوست نداری واسه همین اصلا قصد ندارم کمتر از دو سالگی از شیر بگیرمت ولی با این حال خودتو ننداختی شیطونیات سرجاش بود لنگان لنگان شیطونی میکردی 😊 جای واکسنت هنوز کبود و سفته 😖 ...