نرجس خانومنرجس خانوم، تا این لحظه: 6 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره

من و نرجس بانو

هفده ماهگی ابرکم

1397/10/21 14:31
179 بازدید
اشتراک گذاری

 گلعروسک مامان هفده ماهگیت مبااااااارک بغل

نرجس خانوم قشنگ ما این ماه هم یه سری تغییر و تحول جالب داشتی
وقتی خوابت میاد میری رو تشکت و سرتو میزاری رو بالشت و میگی لا لاخواب آلود

تا بگم نرجس خانوم برام لالایی بخون تا بخوابم سریع میای واسم لالایی میخونی محبت

دمر میخوابم میگم ماساژم بده میای و مث باباجونت یه پاتو میزاری رو کمرم یه پای دیگه هم زمین و ماساژم میدی یا هم اینکه میشینی رو کمرم و بادستت مثلا کتفم رو مشت مالی میکنی عبادتآخرش هم باید رو کمرم پیتمو پیتکو کنی قه قهه
حرف زدنت هم همچنان در حال پیشرفته و کلی برا خودت سخنرانی میکنی البته با زبان خودت 
به مهر و مبل هر دو میگی م با ضمه
رأ با فتحه یعنی رفت

بعضی وقتا هم میگی نی یعنی نیست

هر چی که باعث تعجبت بشه با حالت تعجب و سوالی میگی شیو یعنی چی شد

پی پی میکنی و اشاره میکنی پی پی تشویق
البته تازگیا وقتی بهت میگم نرجس زور بزن پی پی کنی همینکارو میکنی و در 90 در صد موارد حتما بعد زور زدن پی پی میکنی بوس
گوشی رو میگیری دستت و دوربینشو میاری و هی میگی عک یعنی میخوای عکس بگیری چه ژستایی هم میگیری منتظر
هر سری که میخوای ببرمت بیرون روسری خودتو یا چادر و شال منو مثلا سرت میکنی و میگی بییم یعنی بریم

از وسیله ها که صدا در میاد یا از بیرون که صدا میاد اشاره میکنی به در و میگی تک تک (با فتحه )یعنی تق تق در میزنن

روسری رو که میزاری سرت میگی به به و میای پیشم تا ازت تعریف کنم دختر خواستنی خودم خجالت
جدیدا هر کی زنگ میزنه به گوشیم با حالت سوالی میپرسی عمه ی ؟

چند روزیه به خاله میگی کاله قبلا قشنگ میگفتی خاله

عمو رو تازه گفتی البته چون عمو نزدیکمون نبود ازت نخواسته بودیم بگی ولی تا گفتیم بگو عمو گفتی

پاک: پارک

عزی(با فتحه رو عین ) : عزیز

پکا: پرتقال

کک ( با کسره ) : کیک


غذا خوردنت هم واسه خودش یه داستانیه دیگه قاشق نباید تو دست ما  باشه یا اینکه انگشتتو میزنی تو غذاها مخصوصا ماست و غذاهای خورشتی
راستی عاشق ماستی هر چقدم که بی اشتها باشی ماستو میخوری
امشب سوپتو خودت با قاشق خوردی ماشاءالله خیلی خوب میبری دهنت تشویق
اینم بگم از همون اول که قاشقو به دست گرفتی بدون اینکه بهت بگم خودت خود جوش یه دستتو زیر قاشق میگرفتی تا مثلا غذا رو لباست نریزه تشویق هر چند بازم میریخت و همچنان میریزه 
دخترمبدبو

دختر نازم یه کم نق نقو شدی تا یه چیزی می خوای و بهت نمی دم شروع می کنی به نق زدن و ادای گریه در آوردن ( البته این کارتم داستان داره که با نق زدن چیزیو بخوای که میخوام از سرت بندازم یه سری یه جا دیدی یاد گرفتی ) وقتی هم بهت اهمیت ندم.جیغ و گریه .... وقتی جیغ می کشی گوشت تنم می ریزه ولی از ترس لوس شدن مجبورم مقاومت کنم و اول حواستو پرت میکنم بعدش اگه امکانش بود همون خواسته قبلی رو برات انجام میدم 

دختر خوشگل ما تا الان 14 تا دندون داره  8 تا بالا و 6 تا پايين البته اگه تازگی مرواريد جديدی سرك نكشيده باشه و از ديد من پنهان نشده باشه چون چهاردهمین دندونت دیشب متوجه شدم که دندون آسیاب پایینی سمت چپه که دو تاسرش بیرون.اومده ولی هنوز  ورم داره تا بقیه اش در بیاد

خانوم طلای ما عاشق حموم و آب بازی هستی و کافیه یکی بره حموم بدو می ری دنبالش و اگه هم نبریمت دلا می شی و می خوای از زیر پاهامون رد شی و بری بینی اون تو چه خبره خنده

عاشق  دالی موشه هستی و زودی می ری زیر چادر ، پتو یا پشت پرده و قایم می شی و دالی میکنی که البته از این به بعد میخوام از همین موقعیت استفاده کنم و بازی قایم موشکو دنبال کنیم چون طیف بازیش گسترده 
وااااای عاشق کتاب و مجله ای و بعضی اوقات تا نیم ساعت می شینیم و با هم یه مجله رو هی ورق می زنیم و کتاب داستاناتو میخونیم البته دست منو کنار میزنی یعنی تو دست نزن فقط تماشا کن من ورق بزنم منم می گم چشم 
عاشق کتاب چشماتو باز کن هستی که بالا سرت میزارم که صبح که از خواب بیدار میشی میخونی 


یه سری هم داشتم  شکلای کتابتو بهت میگفتم چین که به این صفحه رسیدیم

گفتم نی نی لالا کرده دستتو گذاشتی رو نقاشی و براش لالایی میخوندی
قربون این دل مهربونت برم محبت

اعضای بدنت دست ، پا، شکم، چشم و گوش و بینی و دندون رو خیلی خوب میشناسی 

راستی به محض اینکه سوار ماشین میشیم چادرمو میندازی رو صورتت و میگی می می در واقع برای تو ماشین مساویه با می می خوردن گیجقه قهه

دستت به سطل آشغال کابینتی آشپزخونه میرسه همش میری اونجا و آشغالا رو میریزی بیرون و کثیف کاری میکنی
خیلی خیلی خیلی خیلی بریز بپاش میکنی بعضی وقتا واقعا اعصابم خط خطی میشه کچل

هوووووووف چقد حرف داشتما متفکرخنده

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)