دو سال گذشت 😍
دو سال چقدر زود گذشت انگار همین دیروز های نزدیک بود که فهمیدم دیگه یکی نیستم و دو تا شدم انگار همین دیروزهای نزدیک بود که من زیر پوست تنم حس کردم قلبی با قلب من یکی شده 😍 انگار همین دیروزهای نزدیک بود که تکون خوردنات رو زیر پوستم حس کردم و فهمیدم تنها نفس نمیکشم بعد از اون دیگه تقسیم لحظاتم بود با تو . . . با تو عشق کوچولوی من ❤💋❤💖💖💝💝 شاید برات خنده دار باشه ولی یه روزایی دلم برا دوران بارداریم تنگ میشه دلم برا اونهمه نزدیکیت بهم تنگ میشه دلم برا وول خوردنات و ضربه هات زیر پوستم تنگ میشه حتی دلم برا بی خوابی هام به خاطر لگد زدنات تنگ میشه 😁 حس مادری حس قشنگیه که تا مادر نشی هر چی بگن نم...